کراماتی شگفت از آیة اله سید محمود مرعشى نجفى

 

راز موفقیت آیة اله مرعشی

هرگاه مادر به او مى گفت که پدر را بیدار کند، آیة ا... مرعشى صورت خود را بر پاى پدر مى نهاد و هیچ گاه پدر را صدا نمى زد این کار باعث خشنودى پدر شده بود و از این تواضع فرزند بقدرى راضى بود که او را دعا مى نمود. آیة ا... مرعشى بارها مى فرمود: از برکت دعاى پدر و مادر بود که من در زندگانى موفق شده ام . ایشان مى فرمود: 25 بار پیاده از نجف به کربلا به قصد زیارت حضرت سید الشهداءعلیه السّلام رفتم، در این سفرها آیة ا... حکیم، آیة ا... شاهرودى و آیة ا... خوئى نیز با من همراه بودند. اگر ما به جائى رسیده ایم از برکت آن سفرها بوده است .در آن سفرها هر کدام از ما مسؤ ول کارى مى شد من سقاى گروه بودم .

آیة ا... مرعشى مى فرمود: من براى مرجعیت یک قدم برنداشته ام و آنچه حاصل شده است لطف خداوند و عنایت اهل بیت علیهم السّلام بوده است. ایشان نقل مى فرمود: بعد از پایان درس به همراه استاد روانه مى شدم و سئوالات و اشکالهاى خود را از و مى پرسیدم، در یکى از روزها استاد با عصبانیت بر سینه من زده، من را به عقب راند، امّا من دست استاد را گرفته، بوسیدم، این عکس العمل، استاد را سخت متاءثر نمود، اظهار داشت اى شهاب! من از تو ادب آموختم .در ایامى که قم در زیر هجوم موشکها و بمباران بعثى هاى عراق قرار داشت معظم له فاصله خانه تا حرم را جهت اداى نماز جماعت پیاده طى مى پیمود و مى فرمود: مى خواهم مردم من را ببینند و بدانند در این وضعیت بحرانى از شهر خارج نشده ام تا روحیه مردم بالا برود.



:: موضوعات مرتبط: عرفان و عرفا , ,
:: برچسب‌ها: سید محمود مرعشى نجفى , محمود مرعشى ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
:: ادامه مطلب
نویسنده : هومن
تاریخ : پنج شنبه 4 اسفند 1390

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد